نتایج جستجوی عبارت «محمدرضا امینی روستای سبز‌آباد رودخور روستای چاه‌نصرویه گردان کمیل حلبچه بمباران شیمیایی منطقه خرمال گلزار شهدای رودخور امام زاده سید محمد ۱۳۶۴/۹/۲۲ ۱۳۶۴/۱۲/۶ ۱۳۶۵/۱/۲۴ ۱۳۶۵/۴/۲۴ ۱۳۶۵/۱۲/۶ ۱۳۶۷/۱/۲ عملیات والفجر ۱۰ نوزدهم بهمن سال ۱۳۴۷ لشکر ۱۹ فجر» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید غلامرضا علیزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا عليزاده »
بسم الله الرحمن الرحیم و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون دین لله بنام خدایی که حضرت محمد(ص) بنده اوست که چند تار عنکبوت تا مرگ فاصله نداشت. به نام خدایی که حضرت ابراهیم بنده اوست که او را در آتش نگه داشت. به نام خدایی که ما را از گِل خلق کرد و از روح خود درون ما دمید. درود و سلام بر محضر اولیای دین و شهدای عزیز اسلام و راهیان کربلای حسین(ع) که راه چگونه زیستن...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید سید علی موسوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید سید علی موسوی »
شهر آباده طشک در تاریخ 1/5/ 1334 شاهد تولد کودکی زیبا از سلاله پیامبر(ص) در خانواده‌ای متدین و زحمتکش بود. تا مقطع ششم ابتدایی را تحصیل کرد و پس از آن به دلیل مشکلات، موفق به ادامه تحصیل نشد و به همراهی و کمک پدر در تأمین معاش زندگی مشغول شد. پس از آنکه به سن جوانی رسید، به استخدام نیروگاه اتمی بوشهر درآمد و با عمل به سنت رسول خدا(ص) ازدواج نمود. او که از سلاله سادات...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید اسماعیل دهقان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید اسماعیل دهقان »
گوئی از این جهان پر فریب، به تنگ آمده بودندکه در سنین جوانی آواز هجرت را سر دادند و راه آسمانها را در پیش گرفته و به جمع ملکوتیان پیوستند. در اولین روز اردیبهشت ماه سال 1344، در شهرستان نی‌ریز، غنچه‌های بهاری همراه با آواز بلبلان به استقبال اسماعیل آمدند و رسیدن اورا به مادرش تبریک و تهنیت گفتند. هنوز جست و خیزهای کودکانه را با همسالان خود در کوچه و باغ‌های شهر تجربه نکرده بود که بیماری سختی،...
توضیح
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها »
در این مطلب به ذکر چگونگی، ‌میزان و نحوه حضور نیروهای رزمند‌ه شهرستان نی‌ریز در عملیات‌ها و پدافند‌ها می‌پردازیم‌. این مطلب به دو بخش عملیات‌ها و پدافندها تقسیم می‌گردد. عملیاتها؛ حملات هجومی علیه دشمن بوده که با ابتکار عمل نیروهای خودی علیه دشمن انجام شده ‌‌و در اصطلاح نظامی به آن " آفند " نیز می‌گویند. پدافندها شامل حفظ خطوط مقدم جبهه در مقابل دشمن می‌شود. نیروهای رزمنده اعزامی از شهرستان نی‌ریز، هم حضوری فعال در عملیاتها  (آفندها‌) علیه دشمن...
گیر کردن استخوان درگلو
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه گردان کمیل در پایگاه پنجم شکاری مستقر بود. یک شب شام یخنی بود. با عده ای از بچه‌های گردان از جمله شهید علی طاهری سر سفره در حال صرف شام بودیم‌. در همین بین دیدیم که شهید علی طاهری با اشاره می‌گوید: که استخوان در گلویش گیر کرده است. هر چه به پشت او زدیم‌، استخوان بیرون نیامد. ناچار او را به اورژانس بردیم. اورژانس هم نتوانست کاری انجام دهد و دکترا گفتند: باید به اهواز اعزامش...
زندگینامه جانباز سید صدرالدین ابطحی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
سید صدرالدین ابطحی فرزند سید ابراهیم، در تاریخ 10/5/1341 در خانواده‌ای از سادات ابطحی، مذهبی و متدین در روستای دهمورد دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را از طریق نهضت سواد آموزی فرا گرفت و همزمان به فعالیتهای کشاورزی در کنار خانواده مشغول گردید.‌ برای گذراندن خدمت مقدس سربازی به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست و پس از اتمام دوره آموزشی عازم میادین نبرد حق علیه باطل شد. در جبهه همراه با دیگر رزمندگان اسلام مردانه با متجاوزین...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید مسعود مسروری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد مسعود مسروري »
27 بهمن 1339 پاکی و روشنایی چشمان مسعود، سرمای زمستان را در خانواده به گرما بدل کرد. آنها کودک نورسیده را در دامان پاک خود با محبت اهل‌بیت(ع) پرورش دادند. دوره ابتدایی را در دبستان بختگان، و راهنمایی را در مدرسه ولی‌عصر‌(عج) شهرستان نی‌ریز با موفقیت به اتمام رساند. برای ادامه تحصیل در رشته اقتصاد، وارد دبیرستان احمد نی‌ریزی شد. دوره دبیرستان برای مسعود، دوران تلاش و مبارزه بود. در این دوره با جلسات قرآن و کتابهای اندیشمندان...
خاطره ای از شهید فیروزی
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای الله مراد مقصودی خاطره‌ای از شهید خاکباز فیروزی از رزمندگان عزیز روستای خواجه جمالی نقل می‌کند: ایشان نیروی بسیار زرنگ و خوبی بود‌، موقعی بلند شد تا با آر‌پی‌جی به تانک دشمن حمله کند‌، تیر به بازویش خورد و مجروح شد‌، من به سراغش رفتم‌، دیدم به گونی‌های سنگر تکیه داده و دارد گریه می‌کند‌. با او شوخی کردم‌، گفتم: عجب رزمنده‌ای، حالا آمده‌ای بجنگی‌؟! تو که با یک تیر داری گریه می کنی‌، پس چطور می‌خواهی از...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید عباس مرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد عباس مرادي »
آنگاه‌که حسین (ع) در علقمه دسته‌ای برادر را از زمین برمی‌داشت و بر صورت و چشم می‌مالید، از عشق او به عباس حکایت می‌کرد و با آن کار از آیندگان می‌خواست تا یاد و نام عباس او را زنده نگهدارند. دهم مردادماه سال ۱۳۴۱، در گرمای سوزان تابستان میان خانواده‌ای متدین در شهر نی‌ریز، وقتی کودکی چشم به جهان گشود، بی‌اختیار پدر به یاد عباس بن علی (ع) و لب‌های تشنه او، لب‌های کودکش را بوسید و او...
شهدا سال 59 -زندگینامه مفقودالاثر اصغر قادرپناه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز؛ آری! آنانکه درس عشق را در مکتب حسین(ع) آموختند، از کوچه‌های تاریک گمنامی گذشتند و به سرزمین نور و روشنایی رسیدند. مفقودالاثر یا بهتر است بگوییم جاویدالاثر، اصغر قادرپناه؛ 1/6/1336 در شهرستان نی‌ریز در خانواده‌ای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود. محیط مذهبی خانواده، از همان کودکی او را در دین و دینمداری، معتقد و مقید پرورش داد. پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی، دوره دبستان...